کسب و کار

تغییر علامت زنده بودنه!، فقط پس از هر تغییری اثرات اون رو کنترل و کسب‌وکارتو دوباره تنظیم کن. کسب و کار و محیط پیرامون آن، مدام در حال تغییرند. بخشی از وظایف فعالان کسب و کار بررسی و در صورت نیاز همگام شدن با این تغییرات است. تغییر قوانین، مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی تکنولوژی، […]

نیروی انسانی برای کسب‌وکار خیلی مهمه، خیلی!با دقت انتخاب و ازش نگهداری کن در نوشته شماره ۴ از این سری نوشتار به منابع اصلی موثر بر کیفیت اشاره شد. یکی از این منابع اگر خاطرتان باشد، نیروی انسانی بود. بسته به اینکه نوع کسب و کار خدماتی و انسان محور باشه یا تولیدی و رباتیک،

هر کدوم از کارا رو که میشه و میتونی برونسپاری کنی. بیخود کسب‌وکارتو بزرگ و شلوغ نکن! به جای تعریف برونسپاری اجازه بدهید با مثال معنی این واژه را منتقل کنم. مثال۱: در یک پروژه ساختمان سازی، سازنده برای بخش های مختلف پروژه از پیمانکاران؛ معماری، سازه، برق، مشاور خاک، مقاوم سازی، آسانسور و… ممکن

نقش‌ها، مسئولیت‌ها و اختیارات هر کدوم از کارکنان کسب‌وکارتون رو مشخص کنید سه تا کلیدواژه تو تیتر این نوشته وجود داره. نقش: بهش عنوان شغلی، موقعیت شغلی و یا سِمَت هم میگن. مثل؛ مدیرعامل، مدیرفروش، کارگر تولید، مسئول سالن و… خیلی تو این کلید واژه ابهام و اشکالی تو کسب و کارها نیست. هر چند

اهداف و شاخص‌های کسب‌وکارتو مشخص کن، رانندگی بدون مقصد و نشانگرهای داشبورد، عاقبت خوشی نداره! واقعیت اینه که درباره موضوع این شماره به قدری مطلب تو فضای مجازی و اینترنت هست که بهتره به جای شرح دادن و توضیحات تکراری، به چند یادآوری بسنده کنم.   الف- وقتی هدفی تعیین می کنید، مطمئن بشید منابع

تمرکز روی مشتری و خواسته‌های اون توی کلِ کسب و کار در نوشته شماره ۲ درباره اهمیت رضایت ذینفعان کسب و کار به ویژه مشتری اشاره شد. توی این نوشته راجع به مشتری و تمرکز روی خواسته ها و انتظارات اون توضیح بیشتری میدم. اینکه روی در و دیوار کسب و کارمون شعار بچسبونیم که؛

مدیر ارشد کسب و کار رو مشخص کنید! اون قراره ناخدای کشتی‌تون باشه. آفرین به هر کسی که اولین بار این تشبیه رو بکار برد. تشبیه کسب و کار به کشتی و تشبیه مدیر ارشد اون به ناخدا خیلی در درک  موضوع این نوشته کمک میکنه. ناخدا کسیه که کشتی رو از مبدا به مقصد

نقشه فعالیت‌ها و فرایندهای کسب‌و‌کارتو بِکِش!معلوم بشه از کجا شروع و به چه ترتیب ادامه میدی توی نوشته شماره ۵ راجع به فرایند توضیح داده شد. در این نوشته یه گام جلوتر میریم و یه کم دیگه ماهیت فرایند و دیدگاه فرایندی در کسب و کار رو بازتر می کنیم. برای راحتی انتقال مفهوم میخوام

یهویی شیرجه نزن تو کسب‌وکار!، برای مخاطرات و ریسک‌ها هم برنامه داشته باش! خوش بینی خوبه. اما اگر باعث بشه انقدر تو رویای کسب و کارت فرو بری که ریسک ها و تهدیدها رو نبینی، خطرناکه به اندازه ای که ممکنه وقت و سرمایه گرانبهاتو از دست بدی. گاهی آدم ها مسخ یه ایده و

بی شک یکی از مهمترین و عجیب ترین ابزارهایی که نه تنها توی کسب و کار بلکه در زندگی روزمره خیلی به کار میاد همین چرخه PDCA  یا چرخه خرید برنجه. PDCA مخفف این کلماته: Plan: طرحریزی یا برنامه ریزی کنید Do: اجرا کنید Check: کنترل کنید Act: اقدام یا نهادینه کنید. حالا ربطش به